برای توسعه کسب و کار مان به صورت امن و کم ریسک چه کارهایی باید انجام بدهیم؟

عموماً برای اینکه کسب و کار ما به صورت متوازن و امن توسعه پیدا کند ما باید در ابتدا به ظرفیت‌های فعالمان و سپس به سایر ظرفیت‌های سازمان برای توسعه توجه کنیم. یعنی ما در ابتدا باید بتوانیم به مشتریان فعلیمان بیشتر بفروشیم و یا تولید محصولات فعلی را ارتقا بدهیم و سپس به فکر جذب مشتریان بیشتر و محصولات جدیدتر باشیم.

تقریباً می‌توان گفت که اکثر شرکت‌های ایرانی به دلیل شرایط سختی که در کشور وجود دارد به این مسئله فکر می‌کنند که احتمالاً ایی از مسیر کسب و کارشان را غلط رفته‌اند اما ... 

در صورتی که واقعاً اینطور نیست و توسعه متوازن در شرایط رکود تورمی که کشور با آن دست و پنجه نرم می‌کند واقعاً کار راحتی نیست و مدیران نباید خودشان را سرزنش کنند.

اما با این وجود بهتر است مدیران ما به این مسئله توجه کنند که هیچ مشکلی با سطح آگاهی که آن را به وجود آورده حل نخواهد شد.

به عبارتی تجربه‌های زیسته ما تا همین حد می‌تواند مشکلات ما را حل کند که آنها را انجام داده‌ایم و برای حل مشکلات جدیدی که به تازگی پیش روی ما قرار می‌گیرند، نیاز داریم که از فکر مدیران خبره و یا مشاوره با کسانی که تجربه کافی دارند استفاده کنیم.

تقریباً می‌توان گفت که توسعه متوازن در چند محور مختلف باید به صورت بلادرنگ و پشت سر هم انجام شود تا بشود نتیجه درستی در سازمان و شرکت رقم زد.

اولین موردی که باید به آن پرداخته شود برعکس عموم افرادی که فکر می‌کنند باید به فروش بپردازند مسئله حسابداری و مدیریت مالی است.

حال چرا ما روی حسابداری و مدیریت مالی این همه تاکید می‌کنیم؟ دلیل این همه تاکید می‌تواند این باشد که تا ما جلوی نشتی‌های شرکتمان را نگیریم، پر کردن این ظرف که همان شرکت است در نهایت با یک ظرف خالی ما را مواجه خواهد کرد؛ دقیقاً مانند کسی که یک کاسه پر از درز و نشتی را پر از آب میکند.

پس از اینکه درزها و نشتی‌های مالی شرکت گرفته شد، باید به این مسئله فکر کنیم  چگونه می‌توان این ظرف را پر کرد و اینجاست که توجه به استراتژی‌های فروش و عوامل آن می‌تواند باعث بشود که با اصلاح و افزایش درآمد شرکت ما به سمت جلو حرکت نماید!

در حوزه فروش نیز باید به مواردی مانند کانال‌های فروش جدید که مثال آن: عوامل فروش و نمایندگان، مشتریان خرد و تبلیغات، فضاهای آنلاین، کمپین‌های تبلیغاتی و بسیاری از این مسائل است فکر کرد تا تقریبا نقطه‌ای وجود نداشته باشد که ما آن را فعال نکرده باشیم و در نهایت به یک فعالیت 360 درجه در حوزه فعالسازی و توسعه کانالهای فروش رسیده باشیم.

مسئله سوم فرایندهای تامین و تولید است، اصطلاحا می‌گویند تاجری تاجر خوبیست که بتواند کالا را خوب بخرد، حال در سازمان‌های بازرگانی این خوب خریدن دقیقاً با همین مصداق معنی دارد اما در سازمان‌های تولیدی بهای تمام شده کالای ساخته شده ، باید در کمترین حالت قرار بگیرد تا ما بتوانیم بگوییم که فعالیت‌های زنجیره تامین را به بهترین شکل انجام داده‌ایم.

و در نهایت  آنچه که باید به صورت همزمان و به عنوان مورد چهارم انجام شود، توجه به حوزه ضرورت‌های منابع انسانی است چرا که صرف عملکرد یک نفر در سازمان ، پیشرفت حاصل نخواهد شد و همه اعضای یک سازمان که شامل پرسنل آن می‌شوند باید با دلسوزی و وفاداری وظایف خود را به صورت کامل انجام دهند.

گرچه این مسئله بدیهی به نظر می‌رسد اما متاسفانه مدیران ما فراموش می‌کنند که به نیازهای مالی پرسنلشان توجه کنند  و به تبع این مسئله باعث می‌شود ما پرسنلی داشته باشیم که فکرشان جای دیگریست و در نتیجه وظایفشان را با تمرکز انجام نمی‌دهند!

در چنین شرایطی چگونه می‌توان انتظار داشت که همه فعالیت‌های سازمان به درستی انجام شود؟ از طرفی توجه به نیازهای پرسنل باعث خواهد شد هزینه‌های سازمان رشد کند و عملاً سودی برای صاحب کسب و کار باقی نگذارد ولی این نگاه همیشه هم درست نیست. اگر نظام توزیع منافع در سازمان بر اساس عملکرد باشد و هر کس در هر نقطه‌ای از سازمان بتواند در منافع سازمان به صورت متغیر سهیم باشد هزینه پرسنلی از حالت هزینه ثابت به متغیر میل کرده و در نهایت درآمد و هزینه سازمان تعدیل خواهد شد.

توصیه میکنیم خدمت توسعه کسب و کار ما را در اینجا بررسی کنید و در صورتی که تمایل داشتید مجموعه پدکو در خدمت سازمان شما و در کنار شما خواهد بود تا تجربه توسعه امن را به ماندگارترین تجربه خود تبدیل کنید.